کلمه جو
صفحه اصلی

تقلب کردن


مترادف تقلب کردن : حقه زدن، دغلی کردن، دغل بازی کردن، نیرنگ ورزیدن، نادرستی کردن

فارسی به انگلیسی

to cheat, to use trickery


bilk, crib, deceive, fudge, rook


bilk, crib, deceive, fudge, rook, to cheat, to use trickery

فارسی به عربی

اشحذ

مترادف و متضاد

حقه زدن، دغلی کردن، دغل‌بازی کردن، نیرنگ ورزیدن، نادرستی کردن


sharpen (فعل)
تند کردن، تیز کردن، تقلب کردن، تیز شدن، نوک تیز کردن

nobble (فعل)
سرقت کردن، جر زدن، بطرف خود اوردن، طرفدار خود کردن، سو استفاده کردن، تقلب کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دغلی کردن در کاری حقه زدن .

لغت نامه دهخدا

تقلب کردن. [ ت َ ق َل ْ ل ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دورویی کردن. و نادرستی کردن و خیانت نمودن. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

Cheat

جعل


کلمات دیگر: