کلمه جو
صفحه اصلی

تعلل ورزیدن


مترادف تعلل ورزیدن : درنگ کردن، اهمال ورزیدن، مسامحه کردن، طفره رفتن، اهمال کردن، بهانه آوردن، بهانه جستن، عذرتراشی کردن

فارسی به انگلیسی

to make excuses

مترادف و متضاد

بهانه آوردن، بهانه‌جستن، عذرتراشی کردن


۱. درنگ کردن، اهمال ورزیدن، مسامحه کردن، طفره رفتن، اهمال کردن
۲. بهانه آوردن، بهانهجستن، عذرتراشی کردن


درنگ کردن، اهمال ورزیدن، مسامحه کردن، طفره رفتن، اهمال کردن



کلمات دیگر: