کلمه جو
صفحه اصلی

استمهال


مترادف استمهال : فرجه، مهلت، مهلت خواهی

برابر پارسی : درنگ جستن

فارسی به انگلیسی

asking for a respite

فارسی به عربی

تاجیل

مترادف و متضاد

moratorium (اسم)
مهلت، مهلت قانونی، استمهال

فرجه، مهلت، مهلت‌خواهی


فرهنگ فارسی

مهلت خواستن، طلب مهلت کردن، زمان خواستن
( مصدر ) درنگ جستن زمان خواستن مهلت خواستن .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) مهلت خواستن .

لغت نامه دهخدا

استمهال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) مهلت خواستن.( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). زمان خواستن. درنگی خواستن. طلب مهلت کردن. زمان طلبیدن. استنظار.
- استمهال کردن ؛ مهلت خواستن. زمان طلبیدن. مدت خواستن.
|| انتظار کشیدن. ( مؤید الفضلاء ).

فرهنگ عمید

مهلت خواستن، طلب مهلت کردن، زمان خواستن.

پیشنهاد کاربران

ایجاد مهلت  
مهلت دادن
در موارد درخواست مهلت بیش از آنچه که تعیین گردیده بکار میرود.
متقاضی استمهال برای کسب زمان بیشتر جهت انجام تعهداتش درخواست میکند

استمهال:
مهلت خواستن، مهلت خواهی، درخواست مهلت کردن، طلب مهلت نمودن، زمان خواهی.

استمهال:
طلب مهلت نمودن برای کسب زمان بیشتر جهت انجام تعهد یا کار یا موضوع یا امری. . .

استمهال:
درخواست مهلت نمودن بیش از آنچه مقرر گردیده تا کاری صورت گیرد یا امری یا موضوعی انجام پذیرد. . .


کلمات دیگر: