مترادف تلازم : التزام، وابستگی، همراهی متضاد تلازم : لازم و ملزوم یکدیگر بودن، همراه بودن
مترادف و متضاد
التزام، وابستگی، همراهی ≠ لازم و ملزوم یکدیگر بودن، همراهبودن
فرهنگ فارسی
لازم وملزوم یکدیگربودن، وابسته بهم بودن ۱ - ( مصدر ) همراه بودن. ۲ - در پای هم بودن لازم هم بودن بیکدیگر وابسته بودن . ۳ - ( اسم )همراهی . ۴ - لزوم وابستگی . جمع : تلازمات .
فرهنگ معین
(تَ زُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - همراه بودن . ۲ - به یکدیگر وابسته بودن .
لغت نامه دهخدا
تلازم. [ ت َ زُ ] ( ع مص ) در میان همدیگر درآمدن و داخل شدن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
لازم و ملزوم یکدیگر بودن، لازم هم بودن، وابسته به هم بودن: با بخت حمله اش را گویی توافق است / با فتح پویه اش را مانا تلازم است (قاآنی: ۹۰۲ ).