کلمه جو
صفحه اصلی

استفراغ کردن


برابر پارسی : هراشیدن

فارسی به انگلیسی

disgorge, puke, spew, vomit, upchuck, to vomit

to vomit


disgorge, puke, spew, vomit


فارسی به عربی

قیی

مترادف و متضاد

vomit (فعل)
بر گرداندن، قی کردن، استفراغ کردن، هراشیدن

disgorge (فعل)
خالی کردن، ریختن، استفراغ کردن

puke (فعل)
استفراغ کردن، بالا آوردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بیرون ریختن چیزهای زاید از بدن از راه گلو جز آن قی کردن بر گردانیدن . ۲ - روان کردن شکم .

فرهنگ فارسی ساره

هراشیدن


گویش اصفهانی

تکیه ای: qesiyun bekeri
طاری: kand bomeyan
طامه ای: qe: kardan
طرقی: qey kardmun
کشه ای: qey kardmun
نطنزی: qey kardan


جدول کلمات

قی

پیشنهاد کاربران

عق وپق راه انداختن ؛ در تداول عامه ، قی کردن. استفراغ کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) .


کلمات دیگر: