کلمه جو
صفحه اصلی

بطی ء


مترادف بطی ء : آهسته، یواش ، درنگ کار، دیرجنب، کند، کندرو

متضاد بطی ء : تند، سریع، تندرو، سریع السیر

برابر پارسی : آهسته، کند

فارسی به عربی

کسلان

مترادف و متضاد

slack (صفت)
ضعیف، سست، شل، کند، گشاد، بطی ء، فراموشکار، پشت گوش فراخ

sluggish (صفت)
کند، تنبل، اهسته رو، بطی ء، کساد، لش، گرانجان

lazy (صفت)
سست، کند، تنبل، بطی ء، عاطل، درخورد تنبلی، کندرو

cumbersome (صفت)
مایه زحمت، سنگین، بطی ء

loggy (صفت)
کند، سنگین، بطی ء، سنگین در فکر و حرکت

logy (صفت)
کند، سنگین، بطی ء، سنگین در فکر و حرکت

snail-paced (صفت)
کند، بطی ء، دارای قدم های کند و اهسته

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . ] (ص . ) کند، آهسته .


کلمات دیگر: