( اسم ) جای فراخ و پهناور زمین وسیع : بر آمد غو بوق و هندی درای بجوشید لشکر بدان پهن جای . ( فردوسی )
پهن جای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پهن جای. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) جای فراخ و پهناور :
برآمد غو بوق و هندی درای
بجوشید لشکر بدان پهن جای.
برآمد غو بوق و هندی درای
بجوشید لشکر بدان پهن جای.
فردوسی.
کلمات دیگر: