کلمه جو
صفحه اصلی

جقمق

فرهنگ فارسی

علائی ظاهری ملقب به سیف الدین و مکنی به ابو سعید از پادشاهان دولت چرکسیان در مصر و شام و حجاز بود . اصل وی چرکسی بود و علی بن اینال یوسفی علائی او را خرید و به الملک الظاهر برقوق تقدیم کرد .

لغت نامه دهخدا

جقمق. [ ج َ م َ ] ( اِخ ) ملقب به سیف الدین ( متوفی 824 هَ. ق. ). امیری از اعراب مستعرب بود و به عمران وآبادی علاقه فراوان داشت. وی در سال 822 از جانب الملک المؤید به نیابت حکومت دمشق رسید و بانی مدرسه ٔ«الجقمقیه » در شمال جامع اموی دمشق هموست. همچنین «سوق الجقمقیه » منسوب بدوست. چون الملک المؤید درگذشت ، جقمق علم استقلال و عصیان برافراشت تا این که «ططر» او را در قلعه دمشق باز داشت و مال و دارائی از وی بستد و او را بقتل رسانید. ( از اعلام زرکلی ج 2 ).

جقمق. [ ج َ م َ ] ( اِخ )... علائی ظاهری ملقب به سیف الدین و مکنی به ابوسعید ( متوفی 857 هَ. ق. ) از پادشاهان دولت چرکسیان در مصر و شام و حجاز بود. اصل وی چرکسی بود و علی بن اینال یوسفی علائی او را خرید و به الملک الظاهر برقوق تقدیم کرد. پس پادشاه او را آزاد کرد و به خدمت گماشت و در روزگار الملک الناصر فرج محبوس گردید و سپس آزاد شد و در دولتهای الملک المؤیدشیخ و الظاهر ططر بکار گماشته شد تا آن که در دولت اشرف برسبای اتابک لشکریان شد و چون اشرف درگذشت و پسرش العزیز یوسف جانشین وی گردید ( 841 هَ. ق. ) جقمق همچنین اتابک و مدبر امور دولت بود. پس برخی از غلامان و ممالیک سر برداشتند و العزیز را از سلطنت خلع کردند و جقمق را به سلطنت نشاندند و کار او تا بدان هنگام که در قاهره درگذشت رونق داشت. وی سی وچهارمین پادشاه ترک و دهمین پادشاه چرکسی بود و هشتادواند سال زندگی کرد و در پایان خود به رضای خویش به سود فرزندش منصور از سلطنت کناره گرفت و دوازده روز پس از ترک سلطنت درگذشت. ( ابن ایاس ج 2 صص 24 - 34 ) ( حوادث الدهور ج 2 ص 349 ) ( ولیم مویر ص 142 ) ( شذرات الذهب ج 7 ص 291 ) ( الضوء اللامع ج 3 ص 71 ) ( الاعلام زرکلی چ 2 ج 2 ص 128 ) و نیز رجوع به تاریخ الخلفاء ص 339 شود.

جقمق . [ ج َ م َ ] (اِخ ) ... علائی ظاهری ملقب به سیف الدین و مکنی به ابوسعید (متوفی 857 هَ . ق .) از پادشاهان دولت چرکسیان در مصر و شام و حجاز بود. اصل وی چرکسی بود و علی بن اینال یوسفی علائی او را خرید و به الملک الظاهر برقوق تقدیم کرد. پس پادشاه او را آزاد کرد و به خدمت گماشت و در روزگار الملک الناصر فرج محبوس گردید و سپس آزاد شد و در دولتهای الملک المؤیدشیخ و الظاهر ططر بکار گماشته شد تا آن که در دولت اشرف برسبای اتابک لشکریان شد و چون اشرف درگذشت و پسرش العزیز یوسف جانشین وی گردید (841 هَ . ق .) جقمق همچنین اتابک و مدبر امور دولت بود. پس برخی از غلامان و ممالیک سر برداشتند و العزیز را از سلطنت خلع کردند و جقمق را به سلطنت نشاندند و کار او تا بدان هنگام که در قاهره درگذشت رونق داشت . وی سی وچهارمین پادشاه ترک و دهمین پادشاه چرکسی بود و هشتادواند سال زندگی کرد و در پایان خود به رضای خویش به سود فرزندش منصور از سلطنت کناره گرفت و دوازده روز پس از ترک سلطنت درگذشت . (ابن ایاس ج 2 صص 24 - 34) (حوادث الدهور ج 2 ص 349) (ولیم مویر ص 142) (شذرات الذهب ج 7 ص 291) (الضوء اللامع ج 3 ص 71) (الاعلام زرکلی چ 2 ج 2 ص 128) و نیز رجوع به تاریخ الخلفاء ص 339 شود.


جقمق . [ ج َ م َ ] (اِخ ) ملقب به سیف الدین (متوفی 824 هَ . ق .). امیری از اعراب مستعرب بود و به عمران وآبادی علاقه ٔ فراوان داشت . وی در سال 822 از جانب الملک المؤید به نیابت حکومت دمشق رسید و بانی مدرسه ٔ«الجقمقیه » در شمال جامع اموی دمشق هموست . همچنین «سوق الجقمقیه » منسوب بدوست . چون الملک المؤید درگذشت ، جقمق علم استقلال و عصیان برافراشت تا این که «ططر» او را در قلعه ٔ دمشق باز داشت و مال و دارائی از وی بستد و او را بقتل رسانید. (از اعلام زرکلی ج 2).



کلمات دیگر: