( مصدر ) خویشتن را باز داشتن از چیزی بطوری که کسی بر آن مطلع نشود: بغیر از تکیه ام کز سیم و زر دزدیده پهلو را غنی .از پهلوی من هر تهیدستی توانگر شد. ( غنی )
پهلو دزدیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پهلو دزدیدن. [ پ َ دُ دی دَ ] ( مص مرکب ) خویشتن را بازداشتن از چیزی بنهجی که کسی بر آن مطلع نشود. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
بغیر از تکیه ام کز سیم و زردزدیده پهلو را
غنی ، از پهلوی من هر تهیدستی توانگر شد.
بغیر از تکیه ام کز سیم و زردزدیده پهلو را
غنی ، از پهلوی من هر تهیدستی توانگر شد.
غنی.
کلمات دیگر: