صفحه اصلی
پهلو کژ
بستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه پهلوی( طرفین )شکم ناراست دارد کج پهلو
لغت نامه دهخدا
پهلوکژ. [ پ َ ک َ ] ( ص مرکب ) کژپهلو. قُصیری. ( زمخشری ). که پهلو یعنی طرفین شکم ناراست دارد.
کلمات دیگر: