کلمه جو
صفحه اصلی

مناقشه


مترادف مناقشه : بحث، جدال، جدل، ستیز، ستیزه، ستیزه جویی، سختگیری، کشمکش، مجادله، منازعه، نقار

برابر پارسی : نبرد، گفتگو، کارزار، ستیز، درگیری، جنگ، پیکار

فارسی به انگلیسی

controversy, dispute, dissension


dispute


عربی به فارسی

بحث , مذاکره


مترادف و متضاد

conflict (اسم)
نبرد، برخورد، ستیزه، ضدیت، نا سازگاری، تضاد، کشمکش، مناقشه، مغایرت، کشاکش

velitation (اسم)
مناقشه

بحث، جدال، جدل، ستیز، ستیزه، ستیزه‌جویی، سختگیری، کشمکش، مجادله، منازعه، نقار


فرهنگ فارسی

باهم ستیزه وگفتگوکردن ، ستیزگی
۱ - ( مصدر ) مجادله کردن ستیزه کردن . ۲ - سختگیری کردن بر کسی ( مخصوصا در محاسبه ) . ۳ - ( اسم ) مجادله ستیزه . ۴ - سختگیری جمع : مناقشات .
با کسی به استقصا شمار کردن . باریکی نمودن و سختگیری کردن در حساب و در حدیث است .

فرهنگ معین

(مُ قَ شَ یا ق ش ) [ ع . مناقشة ] (مص ل . ) ستیزگی ، خصومت .

لغت نامه دهخدا

مناقشه. [ م ُ ق َ / ق ِ ش َ / ش ِ ] ( از ع ، اِمص ) سختی با کسی در کاری. ( ناظم الاطباء ). سختگیری. مناقشت. مناقشة : مناقشه ٔشتر در صلاح طلبی چنانکه رفت در میان نهاد. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 253 ). دوم بخل و مناقشه با ایشان در اموال. ( اخلاق ناصری ). رجوع به مناقشة. و مناقشت شود.
- مناقشه کردن ؛ سختگیری کردن : با او در حساب مناقشه کند و در عفو مضایقه. ( اخلاق ناصری ). || ستیزگی و خصومت. نزاع و بحث. ( از ناظم الاطباء ) : طلب نفایسی که موجب مناقشه و منازعت بود. ( اخلاق ناصری ).
- امثال :
در مثل مناقشه نیست ، نظیر: مثل عین ممثل نیست. بلاتشبیه. دور از جناب. خطاب قرینه استثناست. حاشا عن السامعین. ( امثال و حکم ج 2 ص 796 ).

مناقشة. [ م ُ ق َ ش َ ] (ع مص ) با کسی به استقصا شمار کردن . (تاج المصادر بیهقی ). باریکی کردن در حساب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). باریکی نمودن و سختگیری کردن در حساب و در حدیث است : من نوقش فی الحساب عذب . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || با کسی دور و دراز گرفتن در چیزی . || نزاع کردن با کسی . (غیاث ) (آنندراج ). مجادله کردن و ستیهیدن . (از اقرب الموارد). رجوع به مناقشت و مناقشه شود. || با هم برکندن و برآوردن چیزی را به سوی خود. (غیاث ) (آنندراج ).


فرهنگ عمید

۱. با هم ستیزه و گفتگو کردن.
۲. ستیزگی.

پیشنهاد کاربران

تضاد, کشمکش, برخورد, نبرد, مغایرت، بحث و جدل، جر و بحث, زد و خورد جزیی

debated

مناقشه در ادله یعنی ردونقدادله


کلمات دیگر: