کلمه جو
صفحه اصلی

اورا

فارسی به انگلیسی

her, him

فارسی به عربی

( اورا (مونث ) ) ها
( او را (ان مرد را ) ) ه

مترادف و متضاد

her (ضمير)
خودمانی، اورا، مال او، باو، ان زن را، ... او

him (ضمير)
او را، به او

فرهنگ فارسی

قلعه، حصار، هفت اورای چرخ: کنایه ازهفت آسمان
حصار و قلعه

لغت نامه دهخدا

اورا. [ اَ ] ( اِ ) حصارو قلعه. ( برهان ) ( آنندراج ) ( هفت قلزم ) :
زو عدو گر خود رود درحصن هفت اورای چرخ
آن کشدکز دست حیدر مالک خیبر کشید.
ابن یمین.

فرهنگ عمید

قلعه، حصار.

دانشنامه عمومی

آورا (رود). آورا رودی است به Sinn می ریزد. این رود از کشور آلمان می گذرد.

گویش مازنی

/ooraa/ آرا
/o raa/ مجرای آب – آب راهه - راه آب بین منازل

آرا


پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
آن طرف. آن راه
Ovra

قلعه


کلمات دیگر: