مصیبت دیده داغدیده
مصیبت رسیده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مصیبت رسیده. [ م ُ ب َ رَ / رِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب )مصیبت دیده. داغدیده. سوکوار. || بدبخت.
پیشنهاد کاربران
مصیبت رسیده : سوگوار ، عزادار .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 349 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 349 ) .
کلمات دیگر: