کلمه جو
صفحه اصلی

صیدنه

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - گیاه شناسی . ۲ - دارو فروشی عطاری .
نام کتاب ابو ریحان

لغت نامه دهخدا

( صیدنة ) صیدنة. [ ص َ دَ ن َ ] ( ع اِمص ) علم داروشناسی. ( منتهی الارب ). صیدلة. گیاه شناسی. رجوع به صَیْدَلَة شود.
صیدنه. [ ص َ دَ ن َ ] ( اِخ ) نام کتاب ابوریحان. ( منتهی الارب ). این کتاب را علی بن عثمان کاشانی ترجمه کرده است. در کشف الظنون نام کتاب را صیدلة نوشته است. ( کشف الظنون چ 2 استانبول ستون 1434 ).

صیدنه . [ ص َ دَ ن َ ] (اِخ ) نام کتاب ابوریحان . (منتهی الارب ). این کتاب را علی بن عثمان کاشانی ترجمه کرده است . در کشف الظنون نام کتاب را صیدلة نوشته است . (کشف الظنون چ 2 استانبول ستون 1434).


صیدنة. [ ص َ دَ ن َ ] (ع اِمص ) علم داروشناسی . (منتهی الارب ). صیدلة. گیاه شناسی . رجوع به صَیْدَلَة شود.


فرهنگ عمید

[عربی: صَیدنَة] [قدیمی]
۱. علمی که دربارۀ گیاهان دارویی و خاصیت آن ها بحث می کند، گیاه شناسی.
۲. فروش عطر، دارو، و گیا هان دارویی، داروفروشی، عطاری.
۳. (اسم ) کتاب داروشناسی.

دانشنامه آزاد فارسی

صَیْدَنِه
در اصطلاح علوم قدیم، شناختن انواع و اجناس ادویۀ مفرده و شناختن انواع برگزیدۀ آن ها و آگاهی از ترکیب ادویۀ مرکبه از روی نسخه های مدون و یا از روی تجربۀ متخصصین که آن ها را صَیْدَنانی یا صَیْدَلانی می نامیدند. در زبان عربی امروز، صیدله به معنی دوافروشی و صیدلانی به معنی دوافروش است. به گفتۀ ابوریحان بیرونی، صیدنه یا صیدله از کلمه صندل است که معرب چندن یا چندل هندی می باشد و چون صندل در داروسازی از مواد مهم بوده است، داروشناسان و دوافروشان را صیدنانی و یا صیدلانی و فن آن را صیدنه یا صیدله می گفتند.


کلمات دیگر: