هر آنچه همچو سپر پیش دارند
مترسه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( مترسة ) مترسة. [ م ِ رَ س َ ] ( ع اِ ) هر چه آن را همچو سپر پیش دارند. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). هر چیزی که مانند سپر آن را پیش آرند و خود را بدان حفظ کنند. ( ناظم الاطباء ). متراس. ( محیطالمحیط ) ( اقرب الموارد ).
مترسة. [ م ِ رَ س َ ] (ع اِ) هر چه آن را همچو سپر پیش دارند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). هر چیزی که مانند سپر آن را پیش آرند و خود را بدان حفظ کنند. (ناظم الاطباء). متراس . (محیطالمحیط) (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: