کلمه جو
صفحه اصلی

قریظه

فرهنگ فارسی

قبیله ایست از جهودان خیبر

لغت نامه دهخدا

قریظة. [ق ُ رَ ظَ ] (اِخ ) (بنی ...) رجوع به بنی قریظه شود.


( قریظة ) قریظة. [ ق ُ رَ ظَ ] ( اِخ ) نام مردی است که فرزندان او به قلعه حصبه نزدیک مدینه سکونت کردند و به وی منسوب شدند. قریظة و نفیر دو برادر و از فرزندان هارون پیغمبر علیه السلام بودند. ( انساب سمعانی ).

قریظة. [ ق ُ رَ ظَ ]( اِخ ) قبیله ای است از جهودان خیبر. ( منتهی الارب ).

قریظة. [ق ُ رَ ظَ ] ( اِخ ) ( بنی... ) رجوع به بنی قریظه شود.

قریظة. [ ق ُ رَ ظَ ] (اِخ ) نام مردی است که فرزندان او به قلعه ٔ حصبه نزدیک مدینه سکونت کردند و به وی منسوب شدند. قریظة و نفیر دو برادر و از فرزندان هارون پیغمبر علیه السلام بودند. (انساب سمعانی ).


قریظة. [ ق ُ رَ ظَ ](اِخ ) قبیله ای است از جهودان خیبر. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: