کژ پسندی . عمل کج پسند . بد سلیقگی
کج پسندی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کج پسندی. [ ک َ پ َ س َ ] ( حامص مرکب ) کژپسندی. عمل کج پسند. بدسلیقگی :
دو کریمندراست باید گفت
که مرا طبع کج پسندی نیست.
دو کریمندراست باید گفت
که مرا طبع کج پسندی نیست.
خاقانی.
کلمات دیگر: