کلمه جو
صفحه اصلی

گل خون

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز

لغت نامه دهخدا

گل خون. [گ ِ ] ( اِ مرکب ) رجوع به گل مختوم شود. ( آنندراج ).

گل خون. [ گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری شیراز و 2هزارگزی راه فرعی شیراز به خرچول. هوای آن معتدل و دارای 275 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

گل خون . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری شیراز و 2هزارگزی راه فرعی شیراز به خرچول . هوای آن معتدل و دارای 275 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی است . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


گل خون . [گ ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به گل مختوم شود. (آنندراج ).


دانشنامه عمومی

گل خون، سوسن سرخ (نام علمی: Scadoxus multiflorus) نام یک گونه از تیره نرگسیان است.

گلخون، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان شیراز در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان کفترک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۳۹ نفر (۱۷۸خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: