رمز است از قدس سره
قده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( قدة ) قدة. [ ق ِدْ دَ ] ( ع اِ ) تأنیث قِد. رجوع به قد شود. دوال. ( منتهی الارب ). تازیانه از پوست دباغی نشده. ( معجم البلدان ). || روش. || راه. ( منتهی الارب ). || گروهی از مردم که هر یک بر راهی و روشی و عزیمتی باشند و از این باب است قول خدای تعالی : کنّا طرائق قدداً؛ ای فرقاً مختلفة اهوأها. ( قرآن 11/72 ) ( منتهی الارب ). گروهی نه همدل جدا کرده از گروهی دیگر. ( ترجمان علامه جرجانی ).
قدة. [ ق َ دَ ] ( ع اِ ) نوعی از مار. ( منتهی الارب ). ج ، قَداة. ( منتهی الارب ).
قده. [ ق ِدْ دَ ] ( اِخ ) آبی است مر کلاب را. ( منتهی الارب ) ( معجم البلدان ).و آن را به تخفیف دال نیز گویند. ( معجم البلدان ).
قده. [ ق ُدْ دَ ] رمز است از «قدس سره ».
قدة. [ ق َ دَ ] ( ع اِ ) نوعی از مار. ( منتهی الارب ). ج ، قَداة. ( منتهی الارب ).
قده. [ ق ِدْ دَ ] ( اِخ ) آبی است مر کلاب را. ( منتهی الارب ) ( معجم البلدان ).و آن را به تخفیف دال نیز گویند. ( معجم البلدان ).
قده. [ ق ُدْ دَ ] رمز است از «قدس سره ».
قده . [ ق ِدْ دَ ] (اِخ ) آبی است مر کلاب را. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).و آن را به تخفیف دال نیز گویند. (معجم البلدان ).
قده . [ ق ُدْ دَ ] رمز است از «قدس سره ».
قدة. [ ق َ دَ ] (ع اِ) نوعی از مار. (منتهی الارب ). ج ، قَداة. (منتهی الارب ).
قدة. [ ق ِدْ دَ ] (ع اِ) تأنیث قِد. رجوع به قد شود. دوال . (منتهی الارب ). تازیانه از پوست دباغی نشده . (معجم البلدان ). || روش . || راه . (منتهی الارب ). || گروهی از مردم که هر یک بر راهی و روشی و عزیمتی باشند و از این باب است قول خدای تعالی : کنّا طرائق قدداً؛ ای فرقاً مختلفة اهوأها. (قرآن 11/72) (منتهی الارب ). گروهی نه همدل جدا کرده از گروهی دیگر. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).
گویش مازنی
/ghoedde/ قشنگ – زیبا
قشنگ – زیبا
کلمات دیگر: