کلمه جو
صفحه اصلی

فلم

عربی به فارسی

پرده نازک , فيلم عکاسي , فيلم سينما , سينما , غبار , تاري چشم , فيلم برداشتن از , طول چيزي برحسب فوت , مقدار فيلم بفوت


فرهنگ فارسی

پس چرا

لغت نامه دهخدا

فلم. [ ف َ ل ِ م َ ] ( ع حرف ربط مرکب )پس چرا. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ).

دانشنامه عمومی

فلم (به آلمانی: Felm) یک شهر در آلمان است که در رندسبورگ-اکرنفورده واقع شده است. فلم ۱٬۱۰۳ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دَعَوْهُمْ: آنان را خواندند - از آنان طلب کردند(در جمله "فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُواْ لَهُمْ "معنی مضارع می دهد چون به یک امر حتمی اشاره می کند)
معنی یَکُ یَنفَعُهُمْ: سود می دهد - نفع دارد ("فَلَمْ یَکُ یَنفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْاْ بَأْسَنَا " یعنی : ولی زمانی که عذاب سخت ما را دیدند، ایمانشان سودی به آنان نداد)
ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)
ما (۲۶۲۲ بار)

گویش مازنی

/falm/ گیاهی ییلاقی که دارای دوبرگ پهن در نزدیک زمین و یک ساقه ی باریک استتخم آن نیز در داخل غلاف خاصی قرار دارد

گیاهی ییلاقی که دارای دوبرگ پهن در نزدیک زمین و یک ساقه ی ...



کلمات دیگر: