جمع قائل
قاله
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قالة. [ ل َ ] (ع اِ) گفتار. سخن . گفتگو. || گفتگوی در شر. || زبان آوری در گفتار. (ناظم الاطباء).
قالة. [ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قائل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به قائل شود.
گویش مازنی
/ghaalle/ قله ی کوه - چکاد
۱قله ی کوه ۲چکاد
کلمات دیگر: