کلمه جو
صفحه اصلی

کامور

فرهنگ اسم ها

اسم: کامور (پسر) (فارسی) (تلفظ: kāmvar) (فارسی: کامور) (انگلیسی: kamvar)
معنی: کامیاب و کامروا، کامیاب و پیروزمند، بهره مند و بختیار

(تلفظ: kāmvar) کامیاب و پیروزمند ، بهره‌مند و بختیار ، کامیاب و کامروا .


فرهنگ فارسی

کامیاب
( صفت ) ۱ - کامیاب کامران . ۲ - موفق فیروزمند .

لغت نامه دهخدا

کامور. [ کام ْ وَ] ( ص مرکب ) کامیاب و فیروزمند. بهره مند و بختیار. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). کامیاب. کامروا. ( شعوری ج 2 ص 238 ) :
بسکه با لطف و کرم شد نامور
در جهان نبود نظیرش کامور.
میرنظمی ( از آنندراج ).
در فرهنگ ناظم الاطباء معنی موافق آرزو، بر حسب میل نیز دارد؛ اما ظاهراً استوار نیست و کاموری باید بدین معنی باشد. رجوع بکاموری شود.

فرهنگ عمید

کامیاب.

گویش مازنی

/kaam var/ کدام ور کدام سو


کلمات دیگر: