کلمه جو
صفحه اصلی

قره باغی

فرهنگ فارسی

شعبه ایست از ایل آقاجری
شعبه ایست از ایل آقاجری

لغت نامه دهخدا

قره باغی. [ ق َ رَ ] ( اِخ ) ( دوده ٔ... ) شعبه ای است از ایل اقاجری. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 ).

دانشنامه عمومی

قره باغی ممکن است به موارد زیر اشاره داشته باشد:
عباس قره باغی، ارتشبد ایران
قره باغی (نیمروز) روستایی در شهرستان نیمروز استان سیستان و بلوچستان

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ت ) زنگنه؛ ( ط ) کیانرسی

پیشنهاد کاربران

قره باغی یک طائفه ازایل آقاجری میباشد

طایفه قره باغی از ایل لر آقاجری

ساکن در بهبهان. آقاجری . مسجدسلیمان. شوشتر . باغملک

قره باغی. به معنای باغ انبوه هست. باغهای بادرختان زیاد. مرز چالدران دست قرباغی هابوده . مرز داران ایران از دوره صفوی وجلوتر از دوره صفوی. جنگ ترکها ازمرز چالداران باعث شد که ب تبریز بیان و بعد به اطراف ایران فرستاده شدن . قلعه تل شوشتر از آثار طایفه قرباغی هست. انسهای آزادی خواه و خود مختاری بودن در هر دوره. جنگ جو . باطایفه چهارلنگ بختیاری وصلت کردن درخوزستان.

جمهوری مستقل قره باغ در کشور آذربایجان
مردم قره باغ ارمنی هستند و از نژاد آریایی

منطقه کردستان سرخ ما بین قره باغ و جمهوری ارمنستان
**
استان لری*لوری* در شمال کشور ارمنستان

طایفه ایزدی لر کرمانج در ارمنستان

مردم آشور در ارمنستان

ناگورنو قره باغ ( ( به روسی: Нагорный Карабах ) به معنی ِ ارتفاعات قره باغ ) منطقه ای محصور در خشکی با مساحتی حدود ۴۴۰۰ کیلومتر مربع در قفقاز جنوبی و در جنوب شرقی کوه های قفقاز کوچک واقع شده است. این منطقه از غرب با جمهوری ارمنستان، از جنوب با ایران و از شمال و شرق با جمهوری آذربایجان هم مرز است. پایتخت آن شهر استپاناکرت و شهر شوشی مرکز فرهنگی آن است.

ناگورنو قره باغ ( قره باغ کوهستانی )

قرباغی های ساکن درشهروبخش جایزان واقع درشهرستان امیدیه . خوزستان . که بسیارمهربان ومهمان دوست هستند. مرحوم استادخدادادقرباغی بانی اولین مسجددرشهرجایزان که دران زمان بامشقت های زیادتوانست این مسجدرابناکند.


کلمات دیگر: