کالک
فارسی به انگلیسی
calk, tracing paper
immature
فرهنگ فارسی
از انواع کاغذ، کال:میوه نارس، میوه ایکه هنوزنرسیده وقابل خوردن نباشد
( اسم ) ۱ - هر میو. کال نارس . ۲ - خربز. نا رسید. کوچک . ۳ - کدوی حجام که بوسیل. آن حجامت کنند : [ بد آن کس که مثل پیش. او حجامی است ساز او استره و کالک نشتر باشد ] . ( امیر خسرو )
( اسم ) ۱ - هر میو. کال نارس . ۲ - خربز. نا رسید. کوچک . ۳ - کدوی حجام که بوسیل. آن حجامت کنند : [ بد آن کس که مثل پیش. او حجامی است ساز او استره و کالک نشتر باشد ] . ( امیر خسرو )
فرهنگ معین
(لَ ) (اِمصغ . ) نوعی خربزة کوچک .
لغت نامه دهخدا
کالک. [ ل َ ] ( ص مصغر، اِ مصغر ) مصغر کال. هرمیوه نارسیده عموماً و خربزه و هندوانه نارس خصوصاً. || هرچیز زشت و قبیح المنظر. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) خربزه نارسیده کوچک را گویند و به عربی خضف خوانند. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری )( شعوری ج 2 ورق 245 ) ( فرهنگ اسدی چ اقبال ص 427 ). سفچ. سفچه. کمبزه. کمبیزه. خرچه. کاله. گرمک و طالبی نارسیده. چرچک. به فارسی قرع را و نیز بطیخ صغیر خام را نامند. ( فهرست مخزن الادویه ). || کدوی استادان حجام را گویند که با آن حجامت کنند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( شعوری ج 2 ورق 245 ) :
لابد آنکس که مثل پیشه او حجامی است
ساز او استره و کالک ونشتر باشد.
کالک. [ ل َ ] ( اِخ ) ناحیتی است در چین در حدود دهولک ، تخار، بربر، که اراضی آن از نهر جکش مشروب میشود. ( از تحقیق ماللهند ص 131 ).
کالک. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کنارک شهرستان چاه بهارواقع در 125 هزارگزی باختر چاه بهار کنار دریا و محلی گرمسیر است و 550 تن سکنه دارد. از آب باران و چاه مشروب میشود. محصول آن غلات ، ذرت ، ماهی ، و شغل اهالی زراعت و صید ماهی است. راههای آن مالرو است و پاسگاه ژاندارمری دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).
لابد آنکس که مثل پیشه او حجامی است
ساز او استره و کالک ونشتر باشد.
امیرخسرو دهلوی.
|| قسمی از نعلین. ( ناظم الاطباء ).کالک. [ ل َ ] ( اِخ ) ناحیتی است در چین در حدود دهولک ، تخار، بربر، که اراضی آن از نهر جکش مشروب میشود. ( از تحقیق ماللهند ص 131 ).
کالک. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کنارک شهرستان چاه بهارواقع در 125 هزارگزی باختر چاه بهار کنار دریا و محلی گرمسیر است و 550 تن سکنه دارد. از آب باران و چاه مشروب میشود. محصول آن غلات ، ذرت ، ماهی ، و شغل اهالی زراعت و صید ماهی است. راههای آن مالرو است و پاسگاه ژاندارمری دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).
کالک . [ ل َ ] (اِخ ) ناحیتی است در چین در حدود دهولک ، تخار، بربر، که اراضی آن از نهر جکش مشروب میشود. (از تحقیق ماللهند ص 131).
کالک . [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنارک شهرستان چاه بهارواقع در 125 هزارگزی باختر چاه بهار کنار دریا و محلی گرمسیر است و 550 تن سکنه دارد. از آب باران و چاه مشروب میشود. محصول آن غلات ، ذرت ، ماهی ، و شغل اهالی زراعت و صید ماهی است . راههای آن مالرو است و پاسگاه ژاندارمری دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
کالک . [ ل َ ] (ص مصغر، اِ مصغر) مصغر کال . هرمیوه ٔ نارسیده عموماً و خربزه و هندوانه ٔ نارس خصوصاً. || هرچیز زشت و قبیح المنظر. (ناظم الاطباء). || (اِ) خربزه ٔ نارسیده ٔ کوچک را گویند و به عربی خضف خوانند. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری )(شعوری ج 2 ورق 245) (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 427). سفچ . سفچه . کمبزه . کمبیزه . خرچه . کاله . گرمک و طالبی نارسیده . چرچک . به فارسی قرع را و نیز بطیخ صغیر خام را نامند. (فهرست مخزن الادویه ). || کدوی استادان حجام را گویند که با آن حجامت کنند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (شعوری ج 2 ورق 245) :
لابد آنکس که مثل پیشه ٔ او حجامی است
ساز او استره و کالک ونشتر باشد.
|| قسمی از نعلین . (ناظم الاطباء).
لابد آنکس که مثل پیشه ٔ او حجامی است
ساز او استره و کالک ونشتر باشد.
امیرخسرو دهلوی .
|| قسمی از نعلین . (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
=کال۱
کال۱#NAME?
دانشنامه عمومی
کالک (به چکی: Kalek) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری چک است که در ناحیه خوموتوو واقع شده است. کالک ۴۸٫۶۹ کیلومتر مربع مساحت و ۲۰۷ نفر جمعیت دارد و ۷۰۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فهرست شهرهای جمهوری چک
فهرست شهرهای جمهوری چک
wiki: آلمان است که در کلن واقع شده است. کالک ۳۸٫۲ کیلومتر مربع مساحت و ۱۰۹٬۰۴۵ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان
فهرست شهرهای آلمان
wiki: کالک (کلن)
نوعی کفش که ازجنس چرم وپارچه ضدآب وپشمی استفاده میشدکه درزمستانهای سرداستفاده میکردندکه درکوه ودشت برفی ویخبندان استفاده میکردند
گویش مازنی
/kaalek/ کت نمدی بدون آستین چوپانان & غوزه ی پنبه که به طور کامل باز نشده باشد & کرک پشم نرم
کت نمدی بدون آستین چوپانان
غوزه ی پنبه که به طور کامل باز نشده باشد
کرک پشم نرم
واژه نامه بختیاریکا
( کالِک ) کفش
پیشنهاد کاربران
کالک:[اصطلاح نظامی] کالک صفحه شفافی است که از یک کاغذ مخصوص و برای کشیدن نفشههای عملیاتی از آن استفاده میشود.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )
در زبان بختیاری به معنای دمپایی
کلمات دیگر: