کلمه جو
صفحه اصلی

ابو ماجد

فرهنگ فارسی

تابعی است و از ابن عمر روایت کند

لغت نامه دهخدا

ابوماجد. [اَ ج ِ ] ( اِخ ) محدث است. و شعبه از او روایت کند.

ابوماجد. [ اَ ج ِ ] ( اِخ ) حنفی یا عجلی. از روات است.

ابوماجد. [ اَ ج ِ ] ( اِخ ) زیادی. تابعی است و از ابن عمر روایت کند.


کلمات دیگر: