کلمه جو
صفحه اصلی

نزدیک بین

فارسی به انگلیسی

nearsighted, myope, myopic, shortsighted, near - sighted

near - sighted, myopic


myope


myopic, shortsighted


مترادف و متضاد

myopic (صفت)
کوته نظر، نزدیک بین

shortsighted (صفت)
کوته نظر، نزدیک بین

nearsighted (صفت)
نزدیک بین

فرهنگ فارسی

(صفت ) کسی که بسبب ضعف باصره دوررانبیند توضیح شخصی که قادربدیدن اشیائ دورنباشد وفقط اشیائ بسیارنزدیک رامیتواندرویت کند. این چنین کس بابکاربردن عینکی که دارای عدسی های مقعرالطرفین باشدمیتوانداشیائ دورراهم ببیند.

فرد مبتلا به نزدیک‌بینی


لغت نامه دهخدا

نزدیک بین. [ ن َ ] ( نف مرکب ) آنکه چشمش از دور نتواند دید.

فرهنگ عمید

کسی که به واسطۀ ضعف چشم دور را به خوبی نبیند، میوپ.

فرهنگستان زبان و ادب

{myope} [پزشکی] فرد مبتلا به نزدیک بینی

جدول کلمات

میوپ


کلمات دیگر: