مترادف مجازی : استعاری، صوری، کنایی، ازروی مجاز، مربوط به مجاز
برابر پارسی : انگاری، ناآشکار، ناهست، هست نما
figurative, metaphorical, false
figurative
مجازي , رمزي , کنايه اي , تمثيلي , استعاره اي , تشبيهي
استعاری، صوری، کنایی
ازروی مجاز، مجاز
مربوط به مجاز
۱. استعاری، صوری، کنایی
۲. ازروی مجاز، مجاز
۳. مربوط به مجاز
مربوط به مجازواژه
مسعودسعد.
خاقانی .
مولوی .
علاءالدوله ٔ سمنانی .
شیخ بهائی .
حافظ.
مجازی . [ م ُ ] (ع ص ) جزا دهنده . (غیاث ) (آنندراج ). پاداش دهنده . (ناظم الاطباء): می گفتم که عالم را آفریدگاری است مجازی کریم و مکافی رحیم . (جوامع الحکایات ).
۱. (ادبی) ویژگی آنچه بهصورت مجاز به کار رفته باشد.
۲. غیرحقیقی؛ غیرواقعی.
جزادهنده؛ پاداشدهنده.
هس تنما