کلمه جو
صفحه اصلی

بی قصد

فارسی به انگلیسی

unintentional, unintentional(ly)

unintentional(ly)


مترادف و متضاد

viewless (صفت)
بی مرام، مورد نظر قرار نگرفته، بی منظره، بی قصد

فرهنگ فارسی

بی اختیار . بلا اراده . یا اضطرارا و باکراه . یا ناگهان .

لغت نامه دهخدا

بی قصد. [ ق َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + قصد ) بی اختیار. بلااراده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || اضطراراً و باکراه. ( منتهی الارب ). || ناگهان. ( آنندراج ). رجوع به قصد شود. || بی نشان. بی علامت. مجهول. رجوع به قرینه شود.


کلمات دیگر: