کلمه جو
صفحه اصلی

کلوخی

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کهنه فرود بخش حومه شهرستان قوچان واقع در یک کیلومتری باختر قوچان جلگه و معتدل دارای ۱٠۸۵ تن سکنه محصول غله بنشن صنعت دستی قالیچه بافی .

لغت نامه دهخدا


دانشنامه عمومی

کلوخی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
کلوخی (زابل)
کلوخی (قوچان)
کلوخی (مشهد)

پیشنهاد کاربران

سلام معنی کلوخی بزرگان میگفتنددرگذشته های دور دره که الان روستا درآن واقع شده دره ای باتقلاقی بوده که علفهای درآن باتلاق رشدمیکردند زبان محلی بهش لاخ یالوخ میگفتندوچون دوطرف آن دوکوه قرارگرفته بنام کوه لوخ نام گذاشته اند لازم به ذکراست مساحت کمی ازان باتلاق درانتهای دره وجوددارد کهمحلی با نام اولنگ میشناسند معنی کلوخی سنگ کلوخ نیست باتقدیروتشکرازهم محلی های عزیزم ماافتخارمیکنیم به اسم روستا به مردم باشرف باغیرت روستایی من قطره ای ناچیزآن دریای خروشانم موفق پیروزباشید،

کلوخ در زابل به معنای خشت یا تکه آجر است
این روستا به دلیل داشتن خاک رس بسیار زمان کشاورزی این خاک رس ها تبدیل به گل رس میشده و پس از خشک شدن تبدیل به خشت میشده از این رو آن را کلوخی نامیده اند مردم این روستا بسیار خونگرم هستند و اغلب مهمان دوست و صمیمی هستند


کلمات دیگر: