کلمه جو
صفحه اصلی

تلاقی یافتن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تلاقی کردن .

پیشنهاد کاربران

التقا افتادن ؛ ملاقات کردن. تلاقی روی دادن :
اجتماع ماه بود امروز و استقبال بخت
کاوفتاد این ذره را با چون تو خورشید التقا.
خاقانی.


کلمات دیگر: