کلمه جو
صفحه اصلی

رسه

فرهنگ فارسی

یکی از منازل اسرائیلیان است و دور نیست که همان راسه رومانی باشد که به مسافت دو میل دور از ایله در نزدیکی تلی که به راس القاعه معروف است در شمال غربی غیصون جابر واقع میباشد .

← رسانش هوایی


لغت نامه دهخدا

رسة. [ رَس ْ س َ ] (ع اِ) ستون استوار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


رسه. [ ] ( اِخ ) یکی از منازل اسرائیلیان است و دور نیست که همان رأسه رومانی باشد که به مسافت دو میل دور از ایله در نزدیکی تلی که به رأس القاعَه َ معروف است در شمال غربی عیصون جابر واقع میباشد. ( از قاموس کتاب مقدس ).

رسة. [ رُس ْ س َ ] (ع اِ) کلاه . (از ناظم الاطباء). نوعی کلاه . (از اقرب الموارد).


فرهنگستان زبان و ادب

{AC} [شنوایی شناسی] ← رسانش هوایی

گویش مازنی

/rese/ بافه ی شالی و غیره – بافه های تزیینی که از خوشه های برنج و گندم درست شود & دسته دسته شدن گوسفندان در اثر باد و رعد و برق

بافه ی شالی و غیره – بافه های تزیینی که از خوشه های برنج ...


دسته دسته شدن گوسفندان در اثر باد و رعد و برق



کلمات دیگر: