کلمه جو
صفحه اصلی

درون گرایی

فارسی به انگلیسی

subjectivism, introversion

subjectivism


فارسی به عربی

تامل النفس

مترادف و متضاد

introspection (اسم)
درون گرایی، تفکر و تامل، خود اندیشی، باطن بینی، درون اندیشی

subjectivism (اسم)
درون گرایی، ذهن گرایی، موضوعیت، حالت نظری، اصالت ذهن و حس، فردیتتفکر

فرهنگ فارسی

توجه فرد به افکار و احساس خویش به جای تمایل به ارتباط با جهان بیرون و تعامل اجتماعی


بدرون خودفرورفتن، توجه دادن فکرعلاقه بباطن

فرهنگ عمید

۱. (روان پزشکی ) توجه دادن فکر و علاقه به باطن خویش به جای اندیشه و توجه به جهان خارج.
۲. به درون خود فرورفتن.

دانشنامه عمومی

درون گرایی (معماری). درون گرایی در معماری'از واژه درون گرایی می توان معانی مختلفی را استنباط کرد. این واژه قبل از اینکه رنگ معماری به خود بگیرد از دیدگاه اخلاقی و عرفانی نیز در بر گیرنده معانی و مفاهیمی می باشد تودار بودن، گرایش به حالات درونی و پرهیز از نشان دادن آن حالات به صورت تظاهر، بعضی از این معانی می باشد. بحث نپرداختن به ظاهر و در عوض کار بر روی درون و حالات درونی، از طرف بعضی کارآشنایان به مباحث معماری، به داخل این عرصه نیز کشیده شده است تا جایی که معماران ایران را از این نظر که در نمای بیرون آن و در گذرهای پر پیچ و خم چیزی جز خشت و گل دیدیه نمی شود ولی در داخل دنیایی از پرکاری و زیبایی دارد، درونگرا نامیده اند.
قبل از هرچیز می بایست ویژگی های یک خانه درونگرا را معرفی کرد. این ویژگی ها به اختصار عبارتند از:

دانشنامه آزاد فارسی

درون گرایی (introversion)
در روان شناسی، دل مشغول خود بودن معمولاً همراه با کناره گیری از دیگران، و متضاد برون گرایی. این اصطلاح را کارل یونگ، روان پزشک سوئیسی، در ۱۹۲۴ برای توصیف اسکیزوفرنی به کار برد و دریافت که در این بیماری اهمیت فاعل شناسایی جانشین اهمیت متعلق شناسایی (واقعیت خارجی) می شود. در روان کاوی نیز این اصطلاح زمانی به کار می رود که سائق های غریزی، به جای اشیای واقعی، به اشیای خیالی معطوف می شود. «نیروگذاری روانی تخیلی» اصطلاح دیگری برای این حس است.

فرهنگستان زبان و ادب

{introversion} [روان شناسی] توجه فرد به افکار و احساس خویش به جای تمایل به ارتباط با جهان بیرون و تعامل اجتماعی


کلمات دیگر: