کلمه جو
صفحه اصلی

درون مایه

فارسی به انگلیسی

content, drift, issue, motive, motif

فرهنگ فارسی

[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] اندیشه‌ای اصلی‌ که نمایشنامه یا فیلم‌نامه و نمایش یا فیلم براساس آن بنا می‌شود [موسیقی] موادی موسیقایی که کل یا بخشی از یک اثر بر مبنای آن شکل می‌گیرد؛ گاهی درونمایه‌ای لحنی و قابل تشخیص دارد و گاهی به عنوان بیانی موسیقایی مستقلاً و به خودی خود قابل درک است


دانشنامه عمومی

درونمایه یا مضمون دیدگاهی است که از خواندن داستان دریافت می شود. مضمون موضوع، مسأله یا پرسشی است که با اشارهٔ مستقیم یا غیرمستقیم در روایت تکرار می شود. مضمون و بن مایه دو شکل رایج تکرار روایی هستند. بیش تر مواقع بن مایه ها ملموس اند و مضامین انتزاعی.
میرصادقی، جمال؛ عناصر داستان،
مستور، مصطفی؛ مبانی داستان کوتاه، تهران، مرکز، ۱۳۷۹، چاپ اول،
درونمایه در داستان کوتاه اهمیت ویژه ای دارد. داستان کوتاه باید درونمایه واحدی داشته باشد. درونمایه هماهنگ کننده سایر عناصر داستان است. جمال میرصادفی دربارهٔ تعریف درونمایه می نویسد:
درونمایه، مضمون یا تم، فکر اصلی و مسلط هر اثر ادبی است. خط یا رشته ای که در خلال اثر کشیده می شود و وضعیت و موقعیت های داستان را به هم پیوند می دهد. به بیانی دیگر، درونمایه را به عنوان فکر و اندیشه حاکمی تعریف کرده اند که نویسنده در داستان اعمال می کند؛ و به همین جهت است که می گویند درونمایه هر اثری جهت فکری و ادراکی نویسنده اش را نشان می دهد.
تشخیص درونمایه در یک داستان کوتاه پیچیده است. نویسندگان غالباً ترجیح می دهند که درونمایه را واضح به خواننده تحمیل نکنند و خواننده باید با خواندن داستان درونمایه را درک کند، گاهی اندیشهٔ مسلط بر داستان، در قالب سخنان شخصیت های داستان (به ویژه قهرمان-شخصیت اول-) نقل می شود. پیرنگ، زاویهی دید، توصیف ها، عنوان داستان، لحظات کلیدی و تأکیدهای نمادین معمولاً شواهد خوبی برای یافتن معنای داستان به شمار می رود.درونمایه، یکی از عناصر اصلی داستان کوتاه است، اما برخی از داستان ها فاقد این عنصر هستند، مانند داستان های جنایی و پلیسی یا داستان های ترسناک که هدف آن ها صرفاً سرگرمی مخاطب است.

فرهنگستان زبان و ادب

{theme} [سینما و تلویزیون، موسیقی، هنرهای نمایشی] [سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] اندیشه ای اصلی که نمایشنامه یا فیلم نامه و نمایش یا فیلم براساس آن بنا می شود [موسیقی] موادی موسیقایی که کل یا بخشی از یک اثر بر مبنای آن شکل می گیرد؛ گاهی درونمایه ای لحنی...

پیشنهاد کاربران

مضمون، واژه «درونمایه» را به معنای فلسفی آن نیز می توان بجای واژه «مضمون» بکار برد. معنای این واژه از زبانزد ( ضرب المثل ) زیر بهتر دریافت می شود:
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
- - - -
محتوی - محتوا

اصل هرچیز، محتوا

بن درون بنیان اصلی

اصل هرچیزی


تم

اصل

اصل هر چیز

اصل هر چیز //واقعیت هرچیز //چیزی که فیک نباشد

اصل هر چیز . . محتوا . . فهرست

محتوا - اصل هر چیز

محتوا

motif
درونمایه
یک ایده غالب یا تکراری در کار هنری

مفاد

ریشه. . . خمیره. . . بن. . . اصل. . . واقعیت. . .


کلمات دیگر: