کلمه جو
صفحه اصلی

ناعوره

فرهنگ فارسی

موضعی است بین حلب و بالس

لغت نامه دهخدا

( ناعورة ) ناعورة. [ رَ ] ( ع اِ ) دولاب. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). دولاب یا کوزه آن. ( منتهی الارب ). دولاب الماء یستقی به. ( معجم متن اللغة ). نوعی از دلو که بدان آب کشند. ( ناظم الاطباء ).دلو یستقی بها او ما یدیره الماء من المنجنونات. ( اقرب الموارد ). دلوها یا کوزه هائی که به ریسمان دایره مانندی بندند و بدان وسیله آب از چاه کشند. || بینی و پره بینی. ( ناظم الاطباء ). ج ، نواعیر.

ناعورة. [ رَ ] ( اِخ ) موضعی است بین حلب و بالس. ( از معجم متن اللغة ). در آنجامسلمةبن عبدالملک را کاخی از سنگ است. آبش از چشمه و فاصله آن تا حلب 8 میل است. ( از معجم البلدان ).

ناعورة. [ رَ ] (اِخ ) موضعی است بین حلب و بالس . (از معجم متن اللغة). در آنجامسلمةبن عبدالملک را کاخی از سنگ است . آبش از چشمه و فاصله ٔ آن تا حلب 8 میل است . (از معجم البلدان ).


ناعورة. [ رَ ] (ع اِ) دولاب . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). دولاب یا کوزه ٔ آن . (منتهی الارب ). دولاب الماء یستقی به . (معجم متن اللغة). نوعی از دلو که بدان آب کشند. (ناظم الاطباء).دلو یستقی بها او ما یدیره الماء من المنجنونات . (اقرب الموارد). دلوها یا کوزه هائی که به ریسمان دایره مانندی بندند و بدان وسیله آب از چاه کشند. || بینی و پره ٔ بینی . (ناظم الاطباء). ج ، نواعیر.



کلمات دیگر: