مایه داری
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
۱- دارای مایه و بضاعت بودن . ۲- ضخامت ستبری . ۳- پررنگی .
لغت نامه دهخدا
مایه داری. [ی َ / ی ِ ] ( حامص مرکب ) سوداگری. تجارت :
تهی دست کو مایه داری کند
چو لنگی است کو راهواری کند.
تهی دست کو مایه داری کند
چو لنگی است کو راهواری کند.
نظامی.
کلمات دیگر: