کلمه جو
صفحه اصلی

وذره

فرهنگ فارسی

زن که در فرح او گوشت بسیار باشد زن گنده بوی یا سطبر لب

لغت نامه دهخدا

( وذرة ) وذرة. [ وَ رَ ] ( ع اِ ) پاره گوشت. ( مهذب الاسماء ). پارچه گوشت بی استخوان یا گوشت پاره گرد و پهن بریده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به وَذَرَة شود. || تلاق زن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، وذر، وَذَر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || لب. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): وذرتان ؛ دو لب. ابوحاتم گویدوذرتان دو قطعه گوشت است که دو لب به آنها تشبیه شده است. ( منتهی الارب ). || کنایه از کیر و سرکیر، یا ابن شامة الوذرة، دشنام است و آن کنایه از کیر و سرکیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): یابن شامةالوذرة؛ یعنی زانیه و زن بدکار. ( اقرب الموارد ). کلمه فحش است مر تازیان را. ( ناظم الاطباء ).

وذرة. [ وَ ذَ رَ ] ( ع اِ ) پارچه گوشت بی استخوان یا گوشت پاره گرد و پهن بریده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). پاره گوشت. ( بحر الجواهر ). رجوع به وَذْرة شود.

وذرة. [ وَ ذِ رَ ] ( ع ص ) زن که در فرج او گوشت بسیار باشد. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || زن گنده بوی یا سطبرلب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).

وذرة. [ وَ ذَ رَ ] (ع اِ) پارچه ٔ گوشت بی استخوان یا گوشت پاره ٔ گرد و پهن بریده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). پاره ٔ گوشت . (بحر الجواهر). رجوع به وَذْرة شود.


وذرة. [ وَ ذِ رَ ] (ع ص ) زن که در فرج او گوشت بسیار باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || زن گنده بوی یا سطبرلب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).


وذرة. [ وَ رَ ] (ع اِ) پاره ٔ گوشت . (مهذب الاسماء). پارچه ٔ گوشت بی استخوان یا گوشت پاره ٔ گرد و پهن بریده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به وَذَرَة شود. || تلاق زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، وذر، وَذَر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || لب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ): وذرتان ؛ دو لب . ابوحاتم گویدوذرتان دو قطعه گوشت است که دو لب به آنها تشبیه شده است . (منتهی الارب ). || کنایه از کیر و سرکیر، یا ابن شامة الوذرة، دشنام است و آن کنایه از کیر و سرکیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): یابن شامةالوذرة؛ یعنی زانیه و زن بدکار. (اقرب الموارد). کلمه ٔ فحش است مر تازیان را. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: