آرمیدن با زن . یا طپانچه زدن .
لخب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لخب. [ ل َ خ َ ] ( ع اِ ) درخت مقل. ( منتهی الارب ).
لخب. [ ل َ ] ( ع مص ) آرمیدن با زن. || طپانچه زدن. ( منتهی الارب ).
لخب. [ ل َ ] ( ع مص ) آرمیدن با زن. || طپانچه زدن. ( منتهی الارب ).
لخب . [ ل َ ] (ع مص ) آرمیدن با زن . || طپانچه زدن . (منتهی الارب ).
لخب . [ ل َ خ َ ] (ع اِ) درخت مقل . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: