کلمه جو
صفحه اصلی

ودی

عربی به فارسی

موافق , دوست , دوستانه , صميمي , خوش مشرب , يار , مساعد , مهربان , تعاوني


فرهنگ فارسی

آب مرد که بعد از بول بر آید آب غلیظ سپید که پس از بول بر آید

لغت نامه دهخدا

ودی . [ وَ دا ] (ع اِ) هلاک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هلاک و تباهی . || خونریزی . (ناظم الاطباء).


ودی. [ وَدْی ْ] ( ع مص ) دیَه. نزدیک گردانیدن کار. || نره فرو رها کردن اسب جهت بول یا گشنی کردن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ودی انداختن مرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بیرون آمدن ودی. ( تاج المصادر بیهقی ). || خونبهای کشته دادن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خون نهادن. ( المصادر زوزنی ). دیه پرداختن. ( اقرب الموارد ). || جاری شدن و وادی را از این جهت وادی گویند که سیل در آن جاری میگردد. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) آب ستبر سپیدی که پس از بول خارج میگردد. ( ناظم الاطباء ). آب مرد که بعد از بول برآید. ( منتهی الارب ). هرگاه پس از مجامعت بول کند و سپس غسل نماید و آنگاه از ذکر چیزی لزج و چسبناک خارج شود آن را ودی نامند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

ودی. [ وَ دا ] ( ع اِ ) هلاک. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). هلاک و تباهی. || خونریزی. ( ناظم الاطباء ).

ودی. [ وَ دی ی ] ( ع اِ ) آب مرد که بعد از بول برآید. ( منتهی الارب ). آب غلیظ سپید که پس از بول برآید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وَدْی ْ شود. || نهال ریزه خرما. ( منتهی الارب ). نهال ریزه خرمابن. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ودیة یکی آن است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

ودی . [ وَ دی ی ] (ع اِ) آب مرد که بعد از بول برآید. (منتهی الارب ). آب غلیظ سپید که پس از بول برآید. (ناظم الاطباء). رجوع به وَدْی ْ شود. || نهال ریزه ٔ خرما. (منتهی الارب ). نهال ریزه ٔ خرمابن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ودیة یکی آن است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


ودی . [ وَدْی ْ] (ع مص ) دیَه . نزدیک گردانیدن کار. || نره فرو رها کردن اسب جهت بول یا گشنی کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || ودی انداختن مرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیرون آمدن ودی . (تاج المصادر بیهقی ). || خونبهای کشته دادن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خون نهادن . (المصادر زوزنی ). دیه پرداختن . (اقرب الموارد). || جاری شدن و وادی را از این جهت وادی گویند که سیل در آن جاری میگردد. (از اقرب الموارد). || (اِ) آب ستبر سپیدی که پس از بول خارج میگردد. (ناظم الاطباء). آب مرد که بعد از بول برآید. (منتهی الارب ). هرگاه پس از مجامعت بول کند و سپس غسل نماید و آنگاه از ذکر چیزی لزج و چسبناک خارج شود آن را ودی نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).


دانشنامه عمومی

وِدی (به کسرهٔ واو) (به ارمنی: Վեդի) یک شهرک در ارمنستان است که در استان آرارات واقع شده است. در کیلومتری شمال آرتاشات، مرکز استان آرارات واقع شده است.
واناشن (تایتان)
آرالِز (قره بولاغ)
گوراوان (گورووان، ینی کند)
نورکیانک (بنیادشده در ۱۹۴۶)
سیساوان (ینگیجه)
ووسکِتاپ (شیرازلو)
نور اوغی
ودی ۵٫۶ کیلومتر مربع مساحت و ۱۱٬۳۸۴ نفر جمعیت دارد و ۸۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است. در کیلومتری شمال آرتاشات، مرکز استان آرارات واقع شده است. شهرک ودی در کنارهٔ رود ودی قرار گرفته.
این شهر همچنین دارای یک موزه قوم شناسی و یک منطقه جنگلی به نام منطقه حفاظت شده خسرو است.
نام پیشین روستاها درون پرانتز آمده است:

پیدا



کلمات دیگر: