کلمه جو
صفحه اصلی

مبدعات

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع : مبدعه .

لغت نامه دهخدا

مبدعات. [ م ُ دَ ] ( ع ص ، اِ ) آن است که مسبوق به مدت و ماده نباشد و مراد از ماده جسم و یا حد آن و یا جزء آن است. ( از تعریفات جرجانی ). عقول مجرده و نفوس مبدعات حق اند. ( فرهنگ علوم عقلی سیدجعفر سجادی ). || هر چیز تازه که در آن بدعت باشد. ( ناظم الاطباء ). چیزهای تازه پدید آمده. آفریده ها : و بعد از وقوف بر حقایق آن گرد دقایق مبدعات برآمدم. ( مرزبان نامه ص 5 ). رجوع به مُبدَع شود.


کلمات دیگر: