جنگ دوازده رخ نام سومین جنگ ایران و توران است. در شاهنامهٔ فردوسی بطور مفصل به این جنگ حماسی پرداخته شده است و یکی از مهمترین پیروزی های دوره پادشاهی کیخسرو بر توران است. جنگ دوازده رخ در واقع ادامه جنگ میان ایرانیان و تورانیان بود. در این جنگ، پیران وزیر افراسیاب و در جنگ بعدی یعنی جنگ بزرگ کیخسرو خود افراسیاب کشته شد و بدین ترتیب پادشاهی و خطر هجوم توران برای همیشه درهم پیچید.
کوه زیبد
قلعه زیبد
شاهنامه بایسنقری
شاهنامه طهماسبی
زیبد
درصوفه
گناباد
محوطه قلعه شهاب
قلعه زیبد
قهستان
فردوس
شاهنامه
سرو زیبد
دشت ریواس زیبد
گودرز
کاریز کیخسرو قنات قصبه
کاریز گیو، رهن (روستا)
یکی از مهمترین جنگ های ایرانیان علیه تورانیان است که در زمان پادشاهی کیخسرو به پیروزی ایرانیان منجر شد. فردوسی این رویداد را در ۲۵۱۸ بیت شعر وصف کرده است. بعضی کتابهای تاریخی دیگر با اندکی تغییر به این جنگ پرداخته اند اما اساس داستان شبیه هم می باشد. به نوشته شاهنامه، کیخسرو آگاه شد که افراسیاب، شاه توران، سپاهی بزرگ را برای حمله به ایران گرد آورده است. کیخسرو برای رایزنی، هنگی تشکیل داد و سرداران خود را فرا خواند و به هر کدام مأموریت ویژه داد. گودرز فرمانده لشکر چهارم ایران مأموریت داشت با گفتگو و عدم توسل به زور تنش را حل نماید. او از پایتخت با لشکری گران بسوی منطقه جغرافیای مرز آمد و موقعیتی مناسب در کوه زیبد توقف کرد؛ او فرزند خود گیو را همان طور که فرمانروای ایران کیخسرو خواسته بودبا پیام صلح نزد پیران فرستاد و از افراسیاب و پیران خواست که دست از جنگ افروزی و لجاجت بردارد.
گودرز فرماندهان سپاه را فراخواند و به هر یک دستور داد که عملیات خود را آغاز کنند: نخست فرزند خود گیو را گفت که سپاهی برگیرد و به توران نزد پیران برود و پیام کیخسرو را ابلاغ کند و بگوید از همهٔ بدی ها و خیانت های شما می گذریم و جنگ را پدیده ای زشت و زیانبار می دانیم؛ و بگوید: «ای پیران! می دانی که ایرانیان از تو خیانت ها دیده اند و من به فرمان پادشاه کیخسرو، به نزد تو آمده ام تا با تو بگویم که پادشاه ایران همهٔ جرائم تو را خواهد بخشید و به خاطر مهربانی هایی که با سیاوش و کیخسرو و فرنگیس در توران کردی، بدیهای تو را فراموش کرده است و نمی خواهد که تو در این جنگ، به دست ایرانیان، جانت را از دست بدهی. .
پهلوان گیو پس از گفتگوها و رایزنی های طولانی با پیران در کنار رود جیحون در شهر ویسه گرد از اراضی بلخ نا امیدانه به اردوگاه لشکر در کوه زیبد گناباد برگشت. و به پدرش گودرز گفت که افراسیاب جنگ را انتخاب کرده است هیچ شرط را نمی پذیرند و با لشکری بس گران در حال حرکت به بطرف گنابد هستند. افراسیاب شاه توران به فرمانده خود پیران فرمان داده است که همه پهلوانان ایرانی را نابود کند و سوگند خورده است:
کوه زیبد
قلعه زیبد
شاهنامه بایسنقری
شاهنامه طهماسبی
زیبد
درصوفه
گناباد
محوطه قلعه شهاب
قلعه زیبد
قهستان
فردوس
شاهنامه
سرو زیبد
دشت ریواس زیبد
گودرز
کاریز کیخسرو قنات قصبه
کاریز گیو، رهن (روستا)
یکی از مهمترین جنگ های ایرانیان علیه تورانیان است که در زمان پادشاهی کیخسرو به پیروزی ایرانیان منجر شد. فردوسی این رویداد را در ۲۵۱۸ بیت شعر وصف کرده است. بعضی کتابهای تاریخی دیگر با اندکی تغییر به این جنگ پرداخته اند اما اساس داستان شبیه هم می باشد. به نوشته شاهنامه، کیخسرو آگاه شد که افراسیاب، شاه توران، سپاهی بزرگ را برای حمله به ایران گرد آورده است. کیخسرو برای رایزنی، هنگی تشکیل داد و سرداران خود را فرا خواند و به هر کدام مأموریت ویژه داد. گودرز فرمانده لشکر چهارم ایران مأموریت داشت با گفتگو و عدم توسل به زور تنش را حل نماید. او از پایتخت با لشکری گران بسوی منطقه جغرافیای مرز آمد و موقعیتی مناسب در کوه زیبد توقف کرد؛ او فرزند خود گیو را همان طور که فرمانروای ایران کیخسرو خواسته بودبا پیام صلح نزد پیران فرستاد و از افراسیاب و پیران خواست که دست از جنگ افروزی و لجاجت بردارد.
گودرز فرماندهان سپاه را فراخواند و به هر یک دستور داد که عملیات خود را آغاز کنند: نخست فرزند خود گیو را گفت که سپاهی برگیرد و به توران نزد پیران برود و پیام کیخسرو را ابلاغ کند و بگوید از همهٔ بدی ها و خیانت های شما می گذریم و جنگ را پدیده ای زشت و زیانبار می دانیم؛ و بگوید: «ای پیران! می دانی که ایرانیان از تو خیانت ها دیده اند و من به فرمان پادشاه کیخسرو، به نزد تو آمده ام تا با تو بگویم که پادشاه ایران همهٔ جرائم تو را خواهد بخشید و به خاطر مهربانی هایی که با سیاوش و کیخسرو و فرنگیس در توران کردی، بدیهای تو را فراموش کرده است و نمی خواهد که تو در این جنگ، به دست ایرانیان، جانت را از دست بدهی. .
پهلوان گیو پس از گفتگوها و رایزنی های طولانی با پیران در کنار رود جیحون در شهر ویسه گرد از اراضی بلخ نا امیدانه به اردوگاه لشکر در کوه زیبد گناباد برگشت. و به پدرش گودرز گفت که افراسیاب جنگ را انتخاب کرده است هیچ شرط را نمی پذیرند و با لشکری بس گران در حال حرکت به بطرف گنابد هستند. افراسیاب شاه توران به فرمانده خود پیران فرمان داده است که همه پهلوانان ایرانی را نابود کند و سوگند خورده است:
wiki: جنگ دوازده رخ