کلمه جو
صفحه اصلی

فهره

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد در ۵٠ کیلومتری جنوب شرقی الیگودرز کنار راه مالرو قره خان- هوه جلگه و معتدل ۷۸۶ تن سکنه آب از قنات و چاه محصول غلات لبنیات پنبه چغندر شغل زراعت گله داری جاجیم بافی.
شهر معروفیست از نواحی مکران . دهی است از بخش جالق شهرستان سراوان .

لغت نامه دهخدا

فهره . [ ف َ رَ ] (اِخ ) شهر معروفی است از نواحی مکران . (معجم البلدان ). دهی است ازبخش جالق شهرستان سراوان که دارای 200 تن سکنه است .آب آن از رودخانه ٔ محلی و محصول عمده اش غله ، خرما، ذرت و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


فهرة. [ ف ِ رَ ] (ع اِ) مؤنث فهر است . (منتهی الارب ).


( فهرة ) فهرة. [ ف ِ رَ ] ( ع اِ ) مؤنث فهر است. ( منتهی الارب ).
فهره. [ ف َ رَ ] ( اِخ ) شهری است به شهرستان اصطخر برکنار دشت. و فهرج معرب آن است. ( یادداشت مؤلف ). شهری است به اصطخر. ( منتهی الارب ). رجوع به فهرج شود.

فهره.[ ف َ رَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که دارای 786 تن سکنه است. آب آن از قنات و چاه و محصول عمده اش غله ، لبنیات ، پنبه و چغندر است. زنان جاجیم می بافند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فهره. [ ف َ رَ ] ( اِخ ) شهر معروفی است از نواحی مکران. ( معجم البلدان ). دهی است ازبخش جالق شهرستان سراوان که دارای 200 تن سکنه است.آب آن از رودخانه محلی و محصول عمده اش غله ، خرما، ذرت و لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فهره . [ ف َ رَ ] (اِخ ) شهری است به شهرستان اصطخر برکنار دشت . و فهرج معرب آن است . (یادداشت مؤلف ). شهری است به اصطخر. (منتهی الارب ). رجوع به فهرج شود.


فهره .[ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که دارای 786 تن سکنه است . آب آن از قنات و چاه و محصول عمده اش غله ، لبنیات ، پنبه و چغندر است . زنان جاجیم می بافند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


دانشنامه عمومی

فهره ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
فهره (الیگودرز)
فهره (سراوان)

پیشنهاد کاربران

فهره یکی از محلات شهرستان اردستان میباشد


کلمات دیگر: