کلمه جو
صفحه اصلی

سرخه ریز

فرهنگ فارسی

ده جزئ دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب دارای ۳۷۶ تن سکنه است آب آن از نهر ساغرچی و چشمه محصول غلات حبوبات .

لغت نامه دهخدا

سرخه ریز. [ س ُ خ َ ] ( اِخ ) دهی جزءدهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب. دارای 376 تن سکنه است. آب آن از نهر ساغرچی و چشمه. محصول آن غلات و حبوبات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۷°۵۸′۱۳″ شمالی ۴۷°۴۳′۲″ شرقی / ۳۷٫۹۷۰۲۸°شمالی ۴۷٫۷۱۷۲۲°شرقی / 37.97028; 47.71722سرخه ریز یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب واقع شده است.
درگاه ملی آمار ایران

پیشنهاد کاربران

سرخه ریز روستای بسیار زیبا و بکری هست . ولی به علت مهاجرت ساکنین این روستا به شهر ها جمعیت این روستا بسیار کم شده که ای کاش تمامی ساکنین این روستا دوباره به این روستای زیبا برگردند تا مثل قبل صفا و صمیمیت به این روستا و تمامی اهل این روستا برگردد .

غنی بیک زاده از معمرین روستای سرخه ریز در تاریخ ۵. ۲. ۱۳۹۸ به دیدار دوست شتافت صبر جمیل وسلامتی برای خانواده ایشان و تمامی هم روستایی خود از الله تعالی خواهانیم

روستای سرخه ریز روستایی که در ان خیلیییی زود دیرشد روستای سرخه ریز اکنون به یک وضعیت باور نکردنی در چندد صد سال اخیر خود رسیده روستایی تقریبااااا در حال خالی شدن از سکنه در پاییز و زمستان

خانه های خشتی که یکی یکی در حال ویران شدن و تبدیل به مخروبه میباشند واندک خانه هایی که ماندند باز در معرض خطر خرابه شدن محال است از اهالی این روستا کسی به انجا برود و با بغض برنگردد روستای زیبا با مردمانی خوب جوانان تحصیلکرده که یک زمانی افتخار این روستا بود و اکنون میبینیم بعضی وقتهافزونیه علم به ویرانی و فراموشی زادگاه ها منجر میشود چشمه ای در وسط روستا که اکنون روز به روز زلالی و صفای قدیمی خود را از دست میدهد چشمه هایی که از نقطه نقطه ی اطراف روستامیجوشیدند و سرسبزی و صفای خاصی به روستا بخشیده بودند اکنون در معرض خشکی کامل هستند چه مردانی که بودند و رها نکردند و نمیکردند این زادگاه مقدسشان را مگر به هزاران اجبار واکنون بینمان نیستند و در اخرین لحظه های وداع هم زمزمه ی نام این دیار از لبانشان نیفتاد روحشان شاد و اکنون این فریضه ی وطن داری گردن ماست ماهایی که فقط بلدیم پز بدهیم در تهران از روستایی که داریم پوچ و توخالی
و بجز این اندک قدمی در ابادی این دیار ورنداشتیم و نمیداریم اگر هم بشنویم کسی با دل خود کاری برای خود میخواهد انجام دهد جز غیبت و تحقیر و دلسردی چیزی بلد نیستیم بگوییم حداقل میتونیم سکوت کنیم بی احترامی نباشد ولی مجبورم به این نکته هم اشاره کنم کلا عوض شده ایم بجایی نخواهیم رسید وقتی بینمان کسانی از جنس خودمان هست که زمانی باهم روی صخره ها و کوها و چمن ها و خارهای این دیار هم بازی و همدم روزهای خوب و بد بودیم اکنون خنجر از پشت برهم میزنیم وبا اینکه به تعداد انگشت شمار شاید در این اباده ساکن باشیم ولی چشم دیدن یک میهمان هم وطن را حتی برای چندین دقیقه نداریم عجببببببببببب
روزگار عجیبیست مگر چقدر میخواهیم عمر کنیم که انقدرررر تنگ نظر خلق شدیم شاید همین خصلتهای عجیب و مَکروهمون باعث شد قهر خدا دامن گیرمان شود به جز تعداد انگشت شمارمان باید قبول کنیم از از اونجا رانده و از اینجا مانده شده ایم روستاهای اطراف ما اسمشان بد در رفته ولی دل بزرگی دارند واقعیت امر و باید بپذیریم انها از ما موفقتر هستند بعنوان مثال میگویم وقتی اسم روستای سرخه ریز میامد روستای درو ( داراب ) مخروبه ای بیش نبود حسرت یکبار رد شدن از کنار روستای مارا داشتند اکنون روستای درو رو ببینید و مردمانش چه در تهران چه در دهات و روستای سرخه ریز هم ببینید علت این اختلاف عجیب چیست!!!!بی دریغ دل بزرگ انها باعث این اختلاف عمیق شده
به جایی نخواهیم رسید تا زمانی که نهایت دلخوشیمان شکستن درختانه همسایه شکستن شیر اب و ریختن دیوار کاه و گِلی همسایه ای باشد که نیست و با این کار فکر کنیم دیگر نمی اید و ما در رفاه کامل زندگی خواهیم کردجالب استتتتت!!!!
امیدوارم روزی برسد به همون اسم و رسم سابق برگردیم و هویت واقعیمان رو مجددا بسازیم و در کنار یکدیگر روستای خود را اباد کنیم

از صدای گذر آب چنان فهمیدم
تندتر از آب روان، عمر گران میگذرد
زندگی را نفسی ، ارزش غم خوردن نیست
آنقدر سیر بخند ، که ندانی غم چیست
ارادتمند شما حامد اسعدی


باسلام تشکر از دوستان ومطالبی که نوشته شده درست هست ولی من خواستم اینو یاداور باشم که در هر ابادانی یک نیروی قوی هست ان نیرو قوی میتوانست دولت باشد که نکرد مثلا از سال 75به اینور تلفن وبرقو راه اسفالت وگازوترمیم کانال اب واب اشامیدنی. اینها زمانی اتفاق افتاد که مردم طی سالهای گذشته از نبود امکانات درروستا خسته بشن واز روستا ارام ارام به شهرها بروند هرچند که هیچ اطلاع خوبی از اوضاع دردس نبودوبااندک پول ویاپسندازی که هر روستای درشهر خانه خریده بود دیگرقادربه ساختن روستای خود نبود ویا علاقه ی نداشت اگر دولت یه برنامه جامع دران موقع در حفظ نگهداری روستاداشت قطعاروستاهای سراب به این وضعیت دوچار نمیشدند وحال جالب اینجاست که خودشهرسراب با مشکلات فراوانی روبه روهست. دراین حالت فقط دولت قوی میتواند کاری بکند که نکرده ودر نهایت مشکلات شهری که درزندگی میکنیم تهران یا جاهای دیگر فراوان هست که به یاد روستا میفتیم که روستا حیف هستو چرا اینجوری شددرحالی که روستای ماان زمینهای کشاورزی جواب گوی مردمش نبود باید در روستا شغلهای دیگر ایجاد میشد که باز کاردولت وفرهنگ خاصی میخواست که قبول کردنش برای مردم سخت بود در ان زمان. انشالله روزی روستای ماهم مثل روستای دیگراباد وساخته شود. دوستدارشما هم دهاتیهای عزیز الماس اسعدی سرخه ریزی



کلمات دیگر: