کلمه جو
صفحه اصلی

زمجره

عربی به فارسی

تله , کمند , گره , گرفتاري , گوريدگي , شوريدگي , بغرنجي , برجسته کردن , نمودارکردن , بغرنج کردن , دندان قروچه کردن , غرولند کردن , خشمگين ساختن , گره خوردن


لغت نامه دهخدا

( زمجرة ) زمجرة. [ زَ ج َ رَ ] ( ع مص ) غریدن شیر. || ( اِ ) نی که می نوازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، زَماجِر، زَماجیر. ( اقرب الموارد ). || زن زانیه. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آواز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آواز نی. || بانگ و فریاد بسیار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ساجور و چوب که بر گردن سگ بندند . || عمود آهن میان دو حلقه گردنبند آهنی. ج ، زماجر، زماجیر. ( ناظم الاطباء ).

زمجرة. [ زَ ج َ رَ ] (ع مص ) غریدن شیر. || (اِ) نی که می نوازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، زَماجِر، زَماجیر. (اقرب الموارد). || زن زانیه . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آواز نی . || بانگ و فریاد بسیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ساجور و چوب که بر گردن سگ بندند . || عمود آهن میان دو حلقه ٔ گردنبند آهنی . ج ، زماجر، زماجیر. (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

۱. بانگ و فریاد.
۲. غرش.
۳. (موسیقی ) نی، نی لبک.
۴. (اسم، صفت ) زن بدکار.


کلمات دیگر: