پرستنده شاهد . که زیبا و خوب روی را پرستد .
شاهدپرست
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شاهدپرست. [ هَِ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) پرستنده شاهد. که زیبا و خوب روی را پرستد. جمال پرست.زیباپرست. عاشق و دلبسته بمعشوق. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
آن که دلبری زیبا را دوست دارد، معشوق پرست.
کلمات دیگر: