( اسم ) کرم شب تاب .
شب چراغک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شب چراغک. [ ش َ چ َ / چ ِ غ َ ] ( اِ مرکب ) شبچراغ. کرم شب تاب. ( ازفرهنگ نظام ) ( از ناظم الاطباء ). شب افروز :
شب چراغک چراغله شب تاب
کرمکی کو بود شب افروزان.
شب چراغک چراغله شب تاب
کرمکی کو بود شب افروزان.
نیازی بخاری ( از حجازی ).
فرهنگ عمید
کرم شب تاب.
کلمات دیگر: