کبود چشم که در علم قیافه به بیمروتی و شقاوت مخصوص است
سبزچشم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سبزچشم. [ س َ چ َ/ چ ِ ] ( ص مرکب ) کبودچشم که در علم قیافه به بیمروتی و شقاوت مخصوص است. ( آنندراج ) ( غیاث ). کبودچشم. ( مهذب الاسماء ). ازرق. ( السامی فی الاسامی ) :
رقیب تو که یا رب کور و کر باد
عجایب سبزچشمی زردگوشی.
رقیب تو که یا رب کور و کر باد
عجایب سبزچشمی زردگوشی.
باقر کاشی ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
کبود چشم، زاغ چشم.
کلمات دیگر: