مرکب از دائی بمعنی برادر مادر و قز بمعنی دختر و یائ نسبت . دختر دائی
دایی قزی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دایی قزی. [ ق ِ ] ( اِ مرکب ) دائی قزی ( از: دایی فارسی که بتخفیف در تلفظ عامه دای نیز گفته شود + قز ترکی به معنی دختر + یاء نسبت ). دائی قزی. دختردایی. دخترخالو.
دائی قزی. [ ق ِ ] ( اِ مرکب ) مرکب از «دائی »، به معنی برادر مادر و«قز»، به معنی دختر ( ترکی ) و یاء نسبت ، دختردائی.
فرهنگ عمید
دختردایی.
کلمات دیگر: