جمع صعب
( صفت ) صعب مشکلات .
نقطه ایست که در آن دلیری از دلاوران بکربن وائل که کتان بن دهر نام داشت
( صفت ) صعب مشکلات .
نقطه ایست که در آن دلیری از دلاوران بکربن وائل که کتان بن دهر نام داشت
صعاب . [ ص ِ ] (اِخ ) کوهی است میان یمامه و بحرین . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
صعاب . [ ص ِ ] (اِخ ) گفته اند ریگستانهائی است بین بصره و یمامة که عبور از آن دشوار بود. حارث بن همام بن مرةبن ذهل شیبان در روزی از ایام بکر در آنجا کشته شده و تغلب در آخر روز به هزیمت شده است . (معجم البلدان ).
صعاب . [ ص ِ ] (اِخ ) نقطه ای است که در آن دلیری از دلاوران بکربن وائل که کتان دهر نام داشت ، به دست خلیفةبن مخبط بقتل رسید. (معجم البلدان ).
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.