کلمه جو
صفحه اصلی

ساسم

فرهنگ فارسی

نانخواه

لغت نامه دهخدا

ساسم . [ س َ ] (ع اِ) درختی است سیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ) (الفاظ الادویه ). آبنوس . (منتهی الارب ) (دهار)(الفاظ الادویه ). آبنوس سیاه . (زمخشری ). درخت شیز که نوعی از آبنوس است . || درختی است که از آن کمان سازند. (منتهی الارب ). و رجوع به سأسم شود.


ساسم. [ س َ ] ( ع اِ ) درختی است سیاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( فهرست مخزن الادویه ) ( الفاظ الادویه ). آبنوس. ( منتهی الارب ) ( دهار )( الفاظ الادویه ). آبنوس سیاه. ( زمخشری ). درخت شیز که نوعی از آبنوس است. || درختی است که از آن کمان سازند. ( منتهی الارب ). و رجوع به سأسم شود.

ساسم. [ س ِ ] ( اِ ) نانخواه وآن تخمی است که بروی خمیر نان پاشند. ( برهان ) ( آنندراج ). و برگزیدگی عقرب طلا کنند نافع باشد. ( آنندراج از هفت قلزم ).نانخواه وزنیان. ( ناظم الاطباء ). سیساما . دانه ای خوشبوی که بروی نان ریزند.

ساسم . [ س ِ ] (اِ) نانخواه وآن تخمی است که بروی خمیر نان پاشند. (برهان ) (آنندراج ). و برگزیدگی عقرب طلا کنند نافع باشد. (آنندراج از هفت قلزم ).نانخواه وزنیان . (ناظم الاطباء). سیساما . دانه ای خوشبوی که بروی نان ریزند.


فرهنگ عمید

= نان خواه۲

نان‌خواه۲#NAME?



کلمات دیگر: