قریه ایست در شرقی نیل نزدیک فسطاط از ناحیه صعید مصر .
طرا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
طرا. [ طُ ] (اِخ ) قریه ای است در شرقی نیل نزدیک فسطاط از ناحیه ٔ صعید مصر. (معجم البلدان چ مصر ج 6 ص 33). رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 201 شود.
طرا. [ طَ ] ( ع اِ ) آنچه غیر از خلقت زمین باشد. یعنی طری غیر ثری است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || چیزی که در احاطه عدد درنیاید از آفرینش یقال هم اکثر من الطرا و الثری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
طرا. [ طُ ] ( اِخ ) قریه ای است در شرقی نیل نزدیک فسطاط از ناحیه صعید مصر. ( معجم البلدان چ مصر ج 6 ص 33 ). رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 201 شود.
طرا. [ طُ ] ( اِخ ) قریه ای است در شرقی نیل نزدیک فسطاط از ناحیه صعید مصر. ( معجم البلدان چ مصر ج 6 ص 33 ). رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 201 شود.
طرا. [ طَ ] (ع اِ) آنچه غیر از خلقت زمین باشد. یعنی طری غیر ثری است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || چیزی که در احاطه ٔ عدد درنیاید از آفرینش یقال هم اکثر من الطرا و الثری . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
فرهنگ عمید
به کل، همگی.
کلمات دیگر: